اطلاعیه های سایت..

با عضویت در سایت و خبر نامه از بروزترین مطالب سایت برخوردار شوید..همینک عضو شوید..

عضویت در سایت با عضویت در خبرنامه متفاوته..یعنی هم باید تو سایت عضو بشید و هم خبرنامه..

تمام خبرها و عکسها و مطالب و کلیپها تون رو به saeidsaeidi21@yahoo.com

بفرستید تا با اسم خودتون در سایت و وبلاگ قرار بگیره در کوتاهترین زمان ممکن..

پست فردای تولد ....

          زهرا 
            بازدید : 261
          یکشنبه 17 آبان 1394
           نظرات (0)
        

پست فردای تولد ....

سلام ،،، تکرار بهترین جمله برای فردای روز تولد ، یا شاید هر روز صبح هممون ،، من میتونم ...

برچسب ها احسان علیخانی , تولد احسان علیخانی ,

ارسال نظر برای این مطلب

	این نظر توسط در تاریخ 1394/08/22 و 21:41 دقیقه ارسال شده است

	این نظر توسط برای من از عاشقی همین کافیست که باران را سفارش کنم گونه هایت را نوازش کند! در تاریخ 1394/08/22 و 21:29 دقیقه ارسال شده است

			* نـــازنيـــنم ... در زندگى هركس....... لحظه اى فرا مى رسد........ كه ديوانه اش مى كند .....!! گاه قلبش مى خواهد به قلبى ديگر........... وصل شود ... وصله وصله ، حتى .....!! و تمام وجودش به كسى تكيه كند....... تـــكه تـــكه حتـــى ...ووو..!! و اين شايد ..... همان است كه........... عشق خوانده مى شود ............. شايــد .........!!! *

	این نظر توسط انقدر که با فکرت قدم زدم اینجا ! حتی خیابونم از قدمام خسته است! در تاریخ 1394/08/22 و 21:24 دقیقه ارسال شده است

			* صبح روزی پشت در می آید و من نیستم.. قصــــــه دنیا به سر می آید و من نیستم.. یک نفر دلواپســــم این پا و آن پا می کند........ کاری از من بلکه بر می آید و من نیستم.. بعد ها اطراف جای شب نشینی هایمان......... بــوی یک سیگار زرمی آید و من نیستـــم.. خواب و بیداری، خدایا بازهم در می زنند....... نامه هایم از سفر می آید و من نیستــم.. در خیابان، در اتاقم، روی کاغذ، پشت میز.......... شعـــر تازه آنقدر مــی آیـــد و من نیستم.. بعد ها وقتی کـه تنها خاطراتم مانده است......... عشق روزی پشت در می آید و من نیستم.. هرچه من تا نبش کوچه می دویدم او نبود... روزی آخــــر یک نفر مــی آید و من نیستم..! *

	این نظر توسط این که نامش زندگیست من را کشت! مانده ام آنکه نامش مرگ است با من چه می کند در تاریخ 1394/08/22 و 21:18 دقیقه ارسال شده است

			* خسته ام اما بخواهی تکیه گاهت می شوم.. بین تنهایی ِ آدم ها پناهت می شوم.. یک شب از دنیا به عشقت دست ِ خود را می کشم.. در هوای خانه ای تاریک ماهت می شوم.. با تو دنیا تیره و تاریک هم باشد خوش است......... تو فقط عاشق بمان ... فانوس راهت می شوم.. گاه ابرم ... گاه باران ... گاه شیرین ... گاه تلخ ... همدم حال و هوای گاه گاهت می شوم.. \"\"\"بی تو مردن آخرین درد من از این لحظه هاست............ در کنار تو شبی از مرگ راحت می شوم..!\"\"\" *

	این نظر توسط نقش یک درخت خشک را در زندگی بازی میکنم نمیدانم که باید چشم انتظار بهار باشم یا هیزم شکن پیر! در تاریخ 1394/08/22 و 21:11 دقیقه ارسال شده است

			* اندازه ی صد سال نوری از دلت دورم.. باید همیشه دور باشم از تو ... ، مجبورم..! یا گریه هایم را میان شعر میگویم.. یا مینوازد گریه را نت های سنتورم.. یعقوب عاشق توی این دنیا فراوان است....... یعقوب....... مثل من.. که از این گریه ها کورم......! هر دفعه دل دادم به دریا باز هم افتاد....... شکل تو یک ماهی قرمز در دل تورم.. مثل تمام پسته ها که تلخ میخندند...... پنهان شده صد بغض پشت خنده ی شورم.. یک آسمان افتاده در قلبم که غیر از ابر..... در بین باران های دلتنگی ش محصورم.. شاعر شدن یعنی فقط حسرت... فقط حسرت...! یعنی تو دانشگاهی و من پشت کنکورم..! *

	این نظر توسط ــــ ـــ ــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــ! در تاریخ 1394/08/22 و 21:04 دقیقه ارسال شده است

			* هرگز تو هم مانند من آزار دیدی.......؟ یار خودت را از خودت بیزار دیدی.......؟ آیا تو هم هر پرده ای را تا گشودی......... از چارچوب پنجره دیوار دیدی......... اصلا ببینم تا به حالا صخره بودی....... از زیر امواج آسمان را تار دیدی............ نام کسی را در قنوتت گریه کردی............ از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی....... در پشت دیوار حیاطی شعر خواندی.......... دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی........ آیا تو هم با چشم باز و خیس از اشک.. خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی......... رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه......... بیماربودی مثل من ،بیمار دیدی.......... حقا که با من فرق داری لااقل تو........... او را که می خواهی خودت یکبار دیدی........! *

	این نظر توسط گفتنـــي نيست ولـــي بي تو كماكان در مـــن نفســـي هست دلـــي هست ولـــي جاني نيست! در تاریخ 1394/08/22 و 20:57 دقیقه ارسال شده است

			* من به بعضی چهره ها چون زود عادت می کنم ....... پـیـششـان سـر بـر نمی آرم ، رعایت می کنم...... همچـنـانکـه بـرگ خـشـکـیده نمـاند بـر درخـت..... مـایـه ی رنـج تـو... بـاشـم رفـع زحمـت می کنم.. این دهـــــان بـاز و چـشم بی تحرک را ببخش... آنـقــدر جــذابـیـت داری کـه حـیـرت می کـنـم.. کـم اگـر با دوسـتـانم می نشینم جـرم تـوست... هر کسی را دوست دارم در تـو رؤیـت می کنم.. فکر کردی چیست مـوزون می کند شعـر مـرا؟ در قــدم بـرداشــتـن هـای ِ تـو دقـت می کـنم.. یـک ســلامـم را اگـر پـاسـخ بـگـویی مـی روم.. لـذتـش را بـا تـمـام شـهــر قـسـمـت می کنم.. ترک ِ افـیـونی شبیه تو اگـر چه مشـکـل اسـت........ روی دوش دیــگـــران یـک روز تـرکـت می کـنـم.. تـوی دنـیـا هـم نـشـد بـرزخ کـه پـیـدا کـردمـت... می نـشیـنم تـا قـیامـت بـا تـو... صحبت می کنم..! *

	این نظر توسط سرگشتـــه چو پرگار همـــه عمر دويديم آخـــر به همان نقطه كه بوديم رسيديـــم! در تاریخ 1394/08/22 و 20:52 دقیقه ارسال شده است

			* یک شب آمد زیرو رویم کردو رفت... بغض تلخی در گلویم کرد و رفت... پایبند جستجویم کرد و رفت... عاقبت بی آبرویم کرد و رفت... این دل دیوانه آخر جای کیست......؟ وانکه مجنونش منم لیلای کیست...؟ مذهب او هر چه بادا باد بود...... خوش به حالش این قدر آزاد بود...... بی نیاز از مستی می شاد بود........ چشمهایش مست مادرزاد بود..... یک شبه از عمر،سیرم کرد و رفت... بیست سالم بود ، پیرم کرد و رفت ...! *

	این نظر توسط وقتى چاره اى نمى ماند وقتى فقط میتوانى بگویى هرچه باداباد حتى اگر دل کوه هم داشته باشی گریه ات میگیرد! در تاریخ 1394/08/20 و 23:28 دقیقه ارسال شده است

			* اینجــا به دل سپردن من گیر داده اند............ مشتی اجل به بردن من گیر داده اند....... اینجا همیشه آب تکان می خورد از آب....... اما بـــه آب خوردن من گیـــــر داده اند......... مانند شمع در غم تو آب می شوم.. مردم به فرم مردن من گیر داده اند........... چشم انتظار دست تو اصلا نمی شوم.. وقتـــی به شال گردن من گیر داده اند.......... در شهر،حس و حال برادر کشی پُر است.......... گرگان بـــه جامـــه ی تن من گیـر داده اند.......... دامن زدم به خون که بدست آورم تو را............ این دست ها به دامن من گیـر داده اند........... گر پا دهد برای تو سر نیز می دهم.. اینجا به دل سپردن من گیر داده اند...! *

	این نظر توسط آنقدربرشيشه های بخارگرفته شهرحرف اول نام تورا نوشتم ديگرمردم شهرمیدانندنام زيبای توباکدام حرف شروع میشود! در تاریخ 1394/08/20 و 22:15 دقیقه ارسال شده است

			* دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی... که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی... تو فقط آمده بودی که دل از من ببری...؟ بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی...؟ من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم....... بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی... غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی........ دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی... نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب...... دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی ... ... یاد سهراب بخیر! آن سپهری که تا لحظه ی خاموشی گفت: تو مرا یاد کنی یا نکنی... باورت گر بشود، گر نشود ... حرفی نیست؛ اما... \"\"\" نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست...! \"\"\" *

عنوان	پاسخ	بازدید	توسط
*مشارکت در تولد**	131	6051	paxpoz
پلتفرم کلاس آنلاین	0	178	narine
عدم تعلق ارز دولتی به گوشی های تلفن همراه!	1	513	hosseindd1313
لباس نو	36	639	imanian
قالب تالار	26	1204	imanian
مدیریت تاپیک ها(توجه)	15	843	imanian
بروزرسانی سایت	10	556	imanian
همه بیاید تو..	105	4759	imanian
♠•♠ چـت روم انجـمن قبیـله ♠•♠	1009	13126	imanian
چـــــــت روم ****	907	22976	hanifn
3 دلیل برای انتخاب هارد SSD Enterprise	0	283	avandprinter
مبدل کاتالیزور یا کاتالیست چیست ؟	0	224	avandprinter
سئو (Seo)	3	300	gratingpmp
بازاریابی اینترنتی	1	241	gratingpmp
اعتیاد	5	627	animalvilage
دل نوشته ای که حرف دله..2	124	3357	visaplus
رقیه ی عزیزم	53	2259	visaplus
چگونگی طراحی سایت فوری:	21	1300	visaplus
روشنایی شهری	14	730	manavi9819
هتل آراچ استانبول	1	253	masoome