loading...
قبیله هواداران احسان علیخانی
اطلاعیه های سایت..


با عضویت در سایت و خبر نامه از بروزترین مطالب سایت برخوردار شوید..همینک عضو شوید..

عضویت در سایت با عضویت در خبرنامه متفاوته..یعنی هم باید تو سایت عضو بشید و هم خبرنامه..

تمام خبرها و عکسها و مطالب و کلیپها تون رو به saeidsaeidi21@yahoo.com 

بفرستید تا با اسم خودتون در سایت و وبلاگ قرار بگیره در کوتاهترین زمان ممکن..

آخرین ارسال های انجمن
زهرا بازدید : 994 پنجشنبه 07 شهریور 1392 نظرات (28)

 

 

قسمت دوم تقدیر از برنامه سازان ماه رمضان سال ۹۲ امشب شبکه اول سیما ساعت ۲۰

 

سلام . دیشب قسمت اول مراسم تقدیر از برنامه سازان ماه رمضان سال ۹۲ از شبکه اول سیما پخش شد امشب هم قراره قسمت دوم این مراسم ساعت ۲۰ از شبکه اول سیما پخش شود ....... شیرینی دیدن این افتخارات نوش جون همه ماه عسلیها

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط فاطمه احسان در تاریخ 1392/06/09 و 9:51 دقیقه ارسال شده است

سلام خدایااااااااااااااااااااااااااااا احسان چقدعزیزوچقدماه خییییییییییییییییییلی عزیزی احسان علیخانی

این نظر توسط فاطمه احسان در تاریخ 1392/06/08 و 17:19 دقیقه ارسال شده است

سلام خیییییییییییییییییییییییییییییییلی عزیزی احسان علیخانی

این نظر توسط ریحانه در تاریخ 1392/06/08 و 17:17 دقیقه ارسال شده است

صفحه 6
آقای علیخانی : خوب الحمد الله ...واقعا من نمی دونم ، شما تخمین زدید از اون جمعیت ( خطاب به آقای زمردیان ) ؟ من فکر می کنم چند هزار نفری اومده بودند . آقای زمردیان و دوستانشون یه سن معمولی زده بودند و تخمینشون هم این بود که نهایتا 400 ، 500 نفر آدم بیاد . من ریاضیمم خیلی خوب نیست ، ولی مطمئنم که حداقل 4 ، 5 هزار نفر رو من با چشمام دیدمم ، توی اون ساعتی که خیلی هم گرم بود . و دیگه آخر مراسم من خواهش کردم ، التماس می کردیم از جمعیت که تورو خدا شما برید ، فردا بیاید سر مزار که مادر برای اولین بار بتونه از نزدیک بره سر مزار فرزندش .
خیلی ممنونم از محبتتون . من دعوت می کنم از جناب آقای حداد عادل که تشریف بیارند ، حضرت حجت الاسلام و المسلیمن حاج آقای بوشهری من خواهش می کنتم که تشریف بیارند و آقای دکتر دارابی که در واقعا یکگ تقدیر حالا اگر اسمش رو میشه گذاشت بعد از این همه دشواری و فراق و دوری و این ها ، اما خدا رو شکر منجر به این وصل شد . حاج آقای سالک هم اگر افتخار بدن ، ممنون میشیم .
و بعد مراسم تقدیر و اعطای لوح تقدیر به مادرشهید ایرج خرم جاه صورت گرفت .

این نظر توسط ریحانه در تاریخ 1392/06/08 و 17:11 دقیقه ارسال شده است

صفحه 5
آقای علیخانی : خوب الحمدالله...البته این نکته ای رو که آقای زمردیان فرمودند ، ما هم که از تهران داشتیم می رفتیم ، خیلی جالب بود ، یعنی حداقل حائز درس های خوبی برای من رسانه ای محسوب میشه که بعضی اوقات پیوند خوردن صداقت ، صراحت و سادگی ، جادوی رسانه ای رو که حداقل کسانی که بهش معتقدند و راجبش حرف می زنند ، می نویسند ، حتی فانتزی ، ولی بعضی اوقات ممکنه محقق بشه . برای اینکه من توی مسیر تهران –همدان ، شاید برای شما هم تعریف نکرده باشم ( خطاب به آقای زمردیان ) ، تصویرهاش بود ، 10، 20 تا ماشین متفرقه دیدم ، با اینکه من دیر هم راه افتاده بودم با دوستانمون که برسیم به مراسم ، که عکس شهید ایرج خرم جاه جلوی شیشه ماشینشون بود . خوب همه فکر می کردیم که حتما از اقوامشون ، از دوستانشون، از هم رزماشونن . یکی دو مرتبه توی جاهایی که در واقع متوقف می شدند ماشین ها ، من چند نفر از این هارو دیدم ، باهاشون حرف زدم و هیچ دلیلی هم نداشت ، فهمیده بودند ، برنامه رو دیده بودند ، بعد اطلاع رسانی شده بود سایت ها دیده بودند و داشتند همین جوری می اومدند . یعنی از سر لطف و محبتی که داشتند و می خوام مادرم راجب این موضوع بگه . منم می تونم راجبش حرف بزنم ، اما نگاه مادر حتما خیلی قشنگ تره . استقبالی که از شما شد توی همدان رو تعریف کنید مادرم.
مادر شهید ایرج خرم جاه : واقعا از شون ممنونم با اون استقبالشون . خودم شرمنده شدم . من لباس سفید پوشیدم ، رفتم اونجا که شهیدم رو بیارم ، من رفتم اونجا دیدم جاش خیلی خوب ، بسیار مردمان خوب ، خیلی خوب . من خودم یه شهید دارم اونجا ، اون هم مفقود الاثر هست برای اینکه فقط یه جمجمه سرش بود . بدن نداشت که کسی اون رو بشناسه و شناسایی بشه . همون کله رو آوردن دادن به من ، گفتن بچه شماست . من هم اون رو تووی این 27 سال مثل بچه خودم شب و روز سر قبرش بودم ، شست و شو می کردم ، جمع و جور می کردم ، ولی نمی دونستم که مال من نیست . تا وقتی که این بچه من معلوم شد و دل من شاد شد .من تشکر می کنم از مردم همدان که این هکه محبت کردند و این همه عزت و احترام نسبت به من کردند .

این نظر توسط ریحانه در تاریخ 1392/06/08 و 17:05 دقیقه ارسال شده است

صفحه 4
آقای جعفر زمردیان : اجازه بدید ابتدا تشکر بکنم از 2 نفر که خیلی نقش داشتند برای این اتفاق و مطمئنم چون هیچ وقت دیده نشدند ، طبیعتا اجر و مزد این دو نفر بیشتر از بقیه دوستان هست .برادر عزیز و آزاده ام آقای عبد الحسین جلالوند که خیلی نقش داشت برای اینکه کمک بکنه و سرکار خانم نوابی نژاد که مصرا پیگیری می کردند . چون من حقیقتا خجالت می کشیدم . بالاخره پای تلویزیون بیام و این موضوع رو مطرح کنم ، چون احساس می کردم شاید موضوع عمدتا به سمت خودم بره . لذا خیلی از آقای علیخانی خواهش کردم که موضوع رو خانوادگی کنند و عمدتا نقش اون مادری که توی اون سال ها بالاخره به جای مادر من خیلی منتظر بود . و نقش مادر خودم ، پدر خودم و خانواده خودم . لذا این وظیفه رو داشتم که از این دو نفر تشکر کنم و همه ی دوستان . اما خوب اتفاق خوبی که رقم خورد ، نشان داد که جایکاه رسانه ی ملی ما در پرداخت به موضوعات این چنینی چقدر بالاست . بچه های کمیته جستجو مفقودین همچنان دارند به وظیفه ی خودشون عمل می کنند . سال ها هم گذشته اما پیگیر هستند . اما بعضا می بینیم در همین کشور ، در داخل شهر های خودمون ، هیچ لازم هم نیست بریم تو خاک عراق و توی مناطق عملیاتی ، اون مشکلات رو تحمل کنیم ، همین جا ، در گلزار شهدای استان همدان می بینیم شهیدی از استان کرج میاد و در همدان آرام میگیره . خوب خیلی زحمات کشیده شد، خیلی تماس ها گرفته شد توی این برنامه کوتاهی که پخش شد هم ملاحظه فرمودید . ماجرا این شد که یکی از همرزمان این شهید ، که یک نسبت فامیلی هم با شهید داره ، این برنامه رو ببینه ، برادر شهید ببینه که در جمع ماست ، خواهر شهید ببینه ، اما باورش نشه که این تصویر متعلق به برادر خودشه . پیگیری های دوستان ما در ستاد معراج و تماس هایی که این دوستان گرفتند ، نهایتا منجر به این شد که به جهت تشابه زیاد چهره این عزیز با عکس هایی که ازش پیدا شده بود ، گروه خونی مادر که جاداره اینجا درود بفرستیم به مرحوم پدر این شهید عزیزمون . این تطابق هایی بود که دوستان ما در تشخیص هویت هم به اون رسیدند و در نهایت به فضل الهی و همون عرضی که عرض کردم در همین برنامه هم ، شاید به دعای مردم ما و دل پاک عوامل این برنامه و دیگه پایان یافتن فراق این مادر عزیز ، این اتفاق بیفته که ما امروز به فضل الهی شاهد این اتفاق باشیم . به مادرمون هم عرض بکنم ، اصلا نگران نباش ، فرزند شما در دل مردم همدان همون طور که در طول اون سال ها جایی داشت هنوز هم جا داره و شما در اون برنامه، شکوه حضور مردم را که برای چشم روشنی آمده بودند ، ملاحظه فرمودید . خیالتون راحت .

این نظر توسط ریحانه در تاریخ 1392/06/08 و 16:59 دقیقه ارسال شده است

صفحه 4
مادر شهید ایرج خرم جاه : سفید پوشیدنم این بود که ، وصیت خودش بود . وصیت کرد که مادر جان وقتی که می خوای پیشواز جنازه ی من بیای ، با لباس سفید بیا . گفتم برای چی ؟ گفت برای اینکه منافق کور دل نفهمه که من در سن 14 سالگی رفتم و شهید شدم ، مادرم سر و کله خودش بزنه .من هم به وصیت عمل کردم و همون کا رو کردم .
حاضرین در سالن صلوات فرستادند...
آقای علیخانی : یک نکته ای که وجود داره حالا من بعد از این چندتا ماجرا و وصلی که اتفاق افتاد تو ماه عسل به برکت نفس همین مادران که مخاطب برنامه بودند ، اینه که یه چیزی بعضی اوقات یک اتفاقی مطرح میشد، یک موضوعی طرح میشد ، یک صف عجیب و غریبی شکل می گرفت .اما واقعا شاید برای من و همه ی دوستام و آقای زمردیان هم کاملا در جریان بودند ، دیگه هر روز این ارتباط بود برای اینکه منتظر بودیم این اتفاق بیفته ، یه صف عجیبی شکل گرفت از مادرانی که هنوز منتظرند و خیلی هامون حواسمون اصلا نیست که هنوز تعداد عجیبی در کشورمون هستند که منتظر برگشتن حتی یک تیکه استخوان ، یه پلاکند و توقع بیشتر از این هم ندارند .حالا این 27 سال ، فارق از مقوله ی جنگ و دفاع مقدس ، شانی و عظمتی که در قلب همه ما داره ، بزاریم کنار ، به عنوان یک قصه نگاه بکنیم، دوستان مولفمون اینجه زیاد نشستند ، دوستان موثر و صاحب ذوق ، قریحه . اصلا به شکل یک قصه هم شما نمگاهش بکنید ، انتظار این 27 ساله واقعا حیرت انگیزه .( این واژه حیرت انگیز رو مطمئن نیستم چون توی صدایی که ضبط کرده بودم ، واضح نبود ) منتهی من یه خواهشی دارم ، شما یه توضیحی بدید ، آقای جعفر زمردیان که چگونه این اتفاق افتاد که ما اینقدر ذوق بکنیم حداقل از پایان این صبوری مادرمون .یه توضیح مختصر اگر بدید برای دوستان .

این نظر توسط ریحانه در تاریخ 1392/06/08 و 16:53 دقیقه ارسال شده است

صفحه 2
اما این قصه ، خیلی قصه ی متفاوتی بود و شاید در ثانیه های اول هم حتی ما تصورش رو نمی کردیم که این وصل حاصل بشه بعد از 27 سال . قصه ای که حالا شاید اکثر دوستان در جریانش باشند اما ، یک کسی با دستکاری کردن توی شناسنامش ، اعزام میشه برای جبهه و بر نمی گرده . بعد از مدتی آقای جعفر زمردیان چون پدر و مادرش کر و لال بودن و نمی تونستند با دنیا برتباط برقرار کنند ، نمی تونستند درست داد بزنند ، جیغ بزنند و نه کسی می تونست واژه مفقود بودن رو براشون تعریف کنه ، براشون ترسیم کنه . بعد از مدتی یک پیکری میاد همدان که بی اندازه شباهت داره به جعفر زمردیان ، با همون سن و سال ، حتی با همون ماه گرفتگی رو ی بازوی راست که بعده ها ما فهمیدیم که دلیلش چی بوده .که شاید شباهتش رو شماها هم تماشا کرده باشید از کنار هم قرار دادن این دوتا عکس . و این پیکر دفن میشه و این خانواده آرام می گیرند که حداقل به پیکر مطهر بچشون رسیدند . براش سوم می گیرند ، هفتم میگیرند ، چهلم می گیرند ، یک سال میگذره ، سالگرد می گیرند . 2 سال ، 3 سال ، 4 سال میگذره و بعد جعفر زمردیان قصه ی ما برمی گرده که اسیر بوده در عراق و یک شوک بزرگ برای خانواده . و از همون ثانیه ای که الان 27 سال ازش گذشته ، بزرگترین آروزی این شخصی که الان در جمعمون هست ، این بود که خانواده ی کسی رو پیدا بکنه که دین بزرگی به گردن خودش و خانوادش دارند . چرا که پدر و مادرش رو آروم کردند .
اگر موافق باشید من کوتاه کنم عرایضم و پرحرفی هام رو و دعوت کنم از جعفر زمردیان که بشریف بیارند .
و بعد آقای جعفر زمردیان با تشویق حضار به روی سن برنامه تشریف آوردند .
آقای علیخانی : خیلی خوش آمدید . من گذاشتم شیرینی قصه و اصل ماجرا رو شما تعریف کنید .

این نظر توسط ریحانه در تاریخ 1392/06/08 و 16:52 دقیقه ارسال شده است

صفحه 1
به نام خدا
صحبت های احسان علیخانی در مراسم تقدیر از برنامه سازان ماه مبارک رمضان :
آقای علیخانی صحبت های خودشون رو اینگونه آغاز کردند: خیلی حرفی برای گفتن ندارم و ترجیحم اینکه بعد از پر حرفی های مداوم خودم در ایام ماه مبارک رمضان در برنامه ماه عسل ، کمتر حوصله شمارو سر ببرم . چون اعتقاد هم دارم که مجری که توی یک برنامه روتین کار می کنه ، باید بعدش حداقل یه مدتی خودشو گم و گور کنه و زمانش رو صرف خوندن و نوشتن و یاد گرفتن و تماشا کردن مردم بکنه برای اینکه دفعه ی بعد که برمیگرده حرفی برای گفتن داشته باشه . خیلی ذوق زده ام از پخش این کاره ، ( گویا کلیپی از مراسم تعویض سنگ قبر شهید ایرج خرم جاه پخش شده بوده )و فکر می کنم اگر قرار بود ، من و همه ی دوستانم یک انتفاعی برای خودمون بخوایم، شرط بزاریم خواهش کنیم تقاضا کنیم که کمال خستگی این کاره چند ماهه و شبانه روزی مارو از تنمون بیرون بکنه ، قطع به یقین شاید در مخیله خودمون هم نمی گنجید و تصورش رو هم نمی کردیم که یک دعای این چنینی باشه از مادر شهید که خدا دلتون رو شاد بکنه ، چون دل من رو شاد کردید .
و شاید فراموش کردیم ، من و همه ی دوستانی که کار کردن ، تمام سختی ها و خستگی ها رو . من خیلی ممنونم از دوستام به جهت این دعوت و خوشحالم از اینکه روی ماهشون رو هم در مراسم دارم تماشا می کنم . می خوام صحبت رو کوتاه کنم و دعوت بکنم از صاحبان این قصه که روی صحنه قرار بگیرند . امسال توی برنامه ماه عسل به لطف خدا و نفس های حق این مردم ، و به برکت حضور خود مردم و نشستنشون روی صندلی ماه عسل ، چند تا وصل فوق العاده رقم خورد . که حالا خیلی از دوستان می دونند و هنوز هم در صدر اخبار هست .

این نظر توسط ریحانه در تاریخ 1392/06/08 و 16:50 دقیقه ارسال شده است


این نظر توسط نرگس در تاریخ 1392/06/07 و 22:24 دقیقه ارسال شده است

ممنون عالیییی بودشکلکشکلکشکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
1 2 3 صفحه بعد
درباره ما
Profile Pic
سلام..این وبلاگ اختصاصی سایت قبیله هواداران احسان علیخانی است..www.ehsanalikhanighabile.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کانال فیلم قبیله..



    تیزر ماه عسل 93 با حضور ع...
    تیزر ماه عسل 93 با حضور پ...
    نحوه ی شکل گیری تیتراژ ما...
    پشت صحنه کنسرت مهدی یراحی...
    همایشی با اجرای احسان علی...
    معرفی احسان علیخانی در کن...
    قسمتی از گلخانه در مورد ...
    قسمت دوم تقدیر از برنامه ...
    مصاحبه شما و سیما با احس...
    تیزر ماه عسل 93 با حضور ش...
    تولدتون مبارک..

     

    امروز ۲۵  شهریور  ماه سال ۱۳۹۵ 

    سالروز تولدتان را تبریک میگوییم..  

        زاهده محمدی -  

    ماندگاری شما آرزوی ماهاست.. 

    اسم و تاریخ تولدتون رو به ایمیل 

    زیر بفرستید تا سایت قبیله

    تولدتون رو تبریک بگه..

    zarahamrah2020@yahoo.com

             

     
     
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3504
  • کل نظرات : 5704
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 5596
  • آی پی امروز : 109
  • آی پی دیروز : 428
  • بازدید امروز : 212
  • باردید دیروز : 1,366
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 212
  • بازدید ماه : 212
  • بازدید سال : 273,074
  • بازدید کلی : 5,919,799
  • آمار سایت
    قبیله در اینستاگرام..



    Ehsanalikhanighabile



    قبیله در فیس بوک..


    لوگوی قبیله..