اخرین نفسهای 93..
سلام..رسيديم به اخرين ساعتهاي امسال..ممنونم که يک سال تموم رصدمون کردید و دوشادوش ما حرکت کردید.. اميد و عشق و دوست داشتن رو از مکتب شماها ياد گرفتیم..يـه ﺷـﺒـﺎﯾﯽ ﺍﺻـلا ﻧـﮕـﺬﺷـﺖ اما ياد گرفتیم ازتون که این ماییم که بايد بگذرم ازش.. ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾﯽ ﻫـﻢ ﺑـﺪ ﮔـﺬﺷـﺖ .. ﺳـﺨﺖ ﮔـﺬﺷـﺖ ..ﺑـﺎ ﺩﺭﺩ ﮔـﺬﺷﺖ اما دلمزن به شماها خوش بود..ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾﯽ ﻧـﻔـﺴـون ﺑـﺮﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﻫـﻤــﻪ ﺑـﻐــــــــﺾ ..ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻧـﻔـــﺲ ﮐـﻢ ﺍﻭﺭدیم ..ﺍﻣــﺎ ﺩﻭاﻡﺍﻭﺭﺩیم چون شماها قوت زانوهامون بوديد.ﯾـﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾــــﯽ ﻓـﻘﻂ ﺯﻧـﺪﻩ ﺑـﻮﺩیم .. ﺯﻧـﺪﮔـﯽ ﻧـﮑـﺮﺩیم.. ﯾـﻪ ﺷﺒـاﯾـﯽ ﺯﻧــﺪﻩ ﻫـﻢ ﻧـﺒـﻮﺩیمﻓـﻘـﻂﺑـﻮﺩیم ..چون شماها بوديد..ممنونم که يک سال به پاي همدیگه پیر شدیم ..مرسي ميشم که يک سال حالمون در کنار همدیگه خوب بود..