نوشته ی رضا رشید پور برای احسان علیخانی..
احسان عزیزم سلام . برنامه ات با آن شیرمرد نشسته بر صندلی چرخ دار را دیدم . عالی بود . اما موضوع صحبتم این نیست .می خواهم در مورد خودت حرف بزنم . چهره ات خسته بود و دلت شکسته . در لحن کلامت کلافه گی تردد داشت . احساست را می فهمم وبرخلاف برخی به تو حق می دهم که به حرمت تلاشهای چندین ساله ات چند دقیقه ای هم راجع به خودت حرف بزنی . اما توقع من از تو چیز دیگری است . احسان جان تو برای رسیدن به این جای گاه خیلی تلاش کرده ای . با چشمهای خودم بارها اشتیاق و جنب و جوشت را دبده ام و تحسین کرده ام . شاید این روزها آنقدر گرفتار فشارهای مجازی و غیر مجاری شده ای که موفقیتهایت را فراموش کرده ای . مگر به همین سادگی ست که برنامه بسازی و میلیون ها نفر تماشا کنند ؟ مگر به همین سادگی ست که سالهای متوالی بهترین برنامه ی سخت ترین ماه سال را بسازی ؟ تو کاری کرده ای کارستان . تو خیلی از استانداردهای تلویزیون را عوض کرده ای .طراحی صحنه ی باشکوه . تیتراژهای موفق . مهمانهایی که بالافاصله به مرکز توجه عمومی تبدیل می شوند و ....