تو به جای منم داری زجر می کشی یکی عاشقته که تو عاشقشی تو به جای منم پر قصه شدی نذار خسته بشم نگو خسته شدی نگران منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره دلم نگران منی مثل بچگیا تو خوت می دونی من ازت چی می خوام مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره عوض می کنی زندگیم و تو یادم دادی عاشقیم رو تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو

خداحافظ اسطورهههه

تحمل نداره نباشي

دلي كه تو تنها خداشي ...

ساده بودی مثه سایه مثه شبنم رو شقایق
مثه لبخند سپیده مثه شب گریه ی عاشق
بی تو شب دوباره آیینه رو به روی غم گرفته
پنجره بازه به بارون من ولی دلم گرفته
واژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود وقتی از تو می سرودم

تو به جای منم داری زجر می کشی یکی عاشقته که تو عاشقشی تو به جای منم پر قصه شدی نذار خسته بشم نگو خسته شدی نگران منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره دلم نگران منی مثل بچگیا تو خوت می دونی من ازت چی می خوام مگه میشه باشی و تنها بمونم محاله بذاری محاله بتونم دلم دیگه دلتنگیاش بی شماره هنوزم به جز تو کسی رو نداره عوض می کنی زندگیم و تو یادم دادی عاشقیم رو تو رو تا ته خاطراتم کشیدم به زیبایی تو کسی رو

خداحافظ اسطورهههه

اگر قراره ماه عسلی باشه تنها یک نفره که میتونه با نگاه نافذش به چشم هامون نگاه کنه و تو عزیزترین لحظه ها بگه : \"ماهتون عسل\" واون فـــقط . ..\"پسریه که پشت شونه های با معرفتش میشه محکم قدم برداشت

اگر قراره ماه عسلی باشه تنها یک نفره که میتونه با نگاه نافذش به چشم هامون نگاه کنه و تو عزیزترین لحظه ها بگه : \"ماهتون عسل\" واون فـــقط . ..\"پسریه که پشت شونه های با معرفتش میشه محکم قدم برداشت

اگر قراره ماه عسلی باشه تنها یک نفره که میتونه با نگاه نافذش به چشم هامون نگاه کنه و تو عزیزترین لحظه ها بگه : \"ماهتون عسل\" واون فـــقط . ..\"پسریه که پشت شونه های با معرفتش میشه محکم قدم برداشت

اگر قراره ماه عسلی باشه تنها یک نفره که میتونه با نگاه نافذش به چشم هامون نگاه کنه و تو عزیزترین لحظه ها بگه : \"ماهتون عسل\" واون فـــقط . ..\"پسریه که پشت شونه های با معرفتش میشه محکم قدم برداشت

اگر قراره ماه عسلی باشه تنها یک نفره که میتونه با نگاه نافذش به چشم هامون نگاه کنه و تو عزیزترین لحظه ها بگه : \"ماهتون عسل\" واون فـــقط . ..\"پسریه که پشت شونه های با معرفتش میشه محکم قدم برداشت

خیلی خسته بودم و هستم ولی ...
ولی از وقتی اومدم به راهی که گفتی انگار بیشتر آرومم تو این تلاطمِ همیشگی!!
من یک تلاطمِ آرومم!
خدایا نگیر خودتو از من!

حسبي الله : خدا براي من كافي است ...
نگينم همه زندگيمه
خيلي ساده بگم ... دوست دارم همين

/" بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم."/